الهی...گاهی...نگاهی...

الهی...گاهی...نگاهی...

خزان به قیمت جان جار می زنید، اما بهار را به پشیزی نمی خرید !

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 50
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 58
بازدید کل : 3547
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


مسیر بهشت

مردي با اسب و سگش در جاده اي راه مي رفتند. هنگام عبور از کنار جاده ي عظيمي، صاعقه اي فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهميد که ديگر اين دنيا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت. گاهي مدت ها طول مي کشد تا مرده ها به شرايط جديد خودشان پي ببرند.

پياده روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي ريختند و به شدت تشنه بودند. در يک پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند که به ميداني با سنگفرش طلا باز مي شد و در وسط آن چشمه اي بود که آب زلالي از آن جاري بود.رهگذر رو به مرد دروازه بان کرد: « روز به خير، اينجا کجاست که اينقدر قشنگ است؟»

دروازه بان : « روز به خير، اينجا بهشت است.»

«چه خوب که به بهشت رسيديم، خيلي تشنه ايم .»

دروازه بان به چشمه اشاره کرد و گفت :« مي توانيد وارد شويد و هر چه دلتان مي خواهد بنوشيد.»

-اسب و سگم هم تشنه اند.

نگهبان: واقعا متاسفم. ورود حيوانات به بهشت ممنوع است .

مرد خيلي نا اميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. از نگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد . پس از اينکه مدت درازي از تپه بالا رفتند ، به مزرعه اي رسيدند . راه ورود به اين مزرعه، دروازه اي قديمي بودکه به يک جاده خاکي با درختاني در دو طرفش باز مي شد. مردي در زير سايه درخت ها دراز کشيده بود و صورتش را با کلاهي پوشانده بود، احتمالا خوابيده بود.

مسافر گفت:روز به خير.

مرد با سرش جواب داد.

-ما خيلي تشنه ايم .من ، اسبم و سگم.

مرد به جايي اشاره کرد و گفت: ميا آن سنگ ها چشمه اي است. هر قدر که مي خواهيد بنوشيد.

مرد ، اسب و سگش به کنار چشمه رفتند و تشنگي شان را فرو نشاندند.

مسافر از مرد تشکر کرد. مرد گفت : هر وقت دوست داشتيد ، مي توانيد برگرديد.

مسافر فقط پرسيد مي خواهم بدانم نام اينجا چيست ؟

-بهشت.

-بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است !

- آنجا بهشت نيست دوزخ است.

مسافر حيران گفت : بايد جلوي ديگران را بگيرید تا از نام شما استفاده نکنند ! اين اطلاعات غلط باعث سر درگمي زيادي مي شود!

- کاملا بر عکس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما مي کنند . چون تمام آنهايي که حاضرند بهترين دوستانشان را ترک کنند ، همانجا مي مانند...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مارس تاريخ: پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

" مقدمتان ستاره باران "

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to mars.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com